ابن سید الناساِبْنِ سَیَّدِ النّاس، ابوالفتح فتحالدین محمد بن محمد یعمری ربعى (۶۷۱ -۷۳۴ق/۱۲۷۳-۱۳۳۴م)، محدث، مورخ، فقیه شافعى، ادیب و خطاط مصری اندلسىالاصل است. ۱ - تحصیلات و اساتیدخاندان وی که از قبیله یعمر ربعى و زادگاهشان اشبیلیه اندلس بود. بیشتر اهل علم و سیاست بودند [۱]
صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، ج ۱۱، ص۵۳، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه.
و پس از سقوط اشبیلیه در ۶۴۶ق/۱۲۴۸م به دست مسیحیان مجبور به ترک دیار خود شدند. پدر وی ابوعمرو محمد بن محمد (د ۷۰۵ق/۱۳۰۵م) در تونس و بجایه دانش آموخت و سپس به مصر مهاجرت کرد و کتابهای مهم و معتبری همراه خود به آنجا برد. ابوعمرو در اسکندریه، مکه و قاهره به مطالعات خود ادامه داد و سرانجام در قاهره اقامت گزید و مدتى پس از ابن دقیق العید به سمت استادی کاملیّه انتخاب شد. [۲]
ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الکامنة، ج ۵، ص۴۲۴- ۴۲۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۳]
ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الکامنة، ج ۵، ص۴۷۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
ابوالفتح در قاهره زاده شد و هنوز کودکى بیش نبود که در مجالس درس عالمان آنجا شرکت مىجست. در اجازه نامهای که وی به صلاحالدین خلیل بن ایبک صفدی داده، به صراحت گفته است که در ۶۷۵ق/۱۲۷۶م در حالى که چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حدیث جمعى از علما شرکت مىکرد که از آن جمله شمسالدین محمد بن ابراهیم مقدسی را نام برده است. [۴]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
وی همچنین در بسیاری از صفحات عیون الاثر خود شماری از استادان و عالمانى را که در چهار یا پنج سالگى همراه پدر خود در درس آنان شرکت کرده، نام برده است که ابوعبدالله محمد بن نصر قرشی، امیر سیفالدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصاری، ابوالعباس احمد بن یوسف صوفی سخاوی، ابوالفضل عبدالرحیم بن یوسف بن یحیى موصلى و ابومحمد عبدالعزیز بن عبدالمنعم حرّانی از آن جملهاند. [۵]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۲۸، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۶]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۳۶، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۷]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۶۰، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۸]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۸۱، بیروت، ۱۹۷۴م.
در ۶۸۵ق/۱۲۸۶م نزد ابوبکر محمد بن احمد قسطلانی به قرائت و استماع حدیث پرداخت و از استادان دیگری نیز در مصر، اسکندریه، شام و حجاز و دیگر ولایات استماع حدیث کرد [۹]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۰، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن على بن وهب قُشیری و نحو را نزد ابن نحاس آموخت [۱۰]
صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، ج ۱۱، ص۵۱، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه.
و فقه را از ابن دقیق العید فراگرفت [۱۱]
ابن وردی، عمر، تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج۲، ص۴۳۴، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
به گفته ذهبى شمار استادان وی نزدیک به ۱۰۰۰تن بوده است. [۱۲]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۱، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
۲ - جایگاه علمیجمعى از محدثان حجاز، عراق، شام، افریقیه و اندلس به او اجازه نقل حدیث دادهاند [۱۳]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۹-۳۱۰، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
و ابن کثیر او را در حدیث، فقه، نحو، سیره، تاریخ و فنون دیگر سرآمد اقران دانسته است. [۱۴]
ابن کثیر، البدایه، ج۱۴، ص۱۶۹.
وی اغلب با بزرگان معاشرت مىکرد [۱۵]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۱، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
[۱۶]
ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الکامنة، ج ۵، ص۴۷۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
، ولى نوشتهاند که با سفیهان و شرابخواران نیز حشر و نشر داشت و از این رو مورد ملامت قرار مىگرفت [۱۷]
ابن قاضى شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۳۹۲، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
ذهبی او را در آنچه نقل کرده، ثبت و صاحب بصیرت نوشته [۱۸]
ذهبى، شمسالدین محمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۳، بیروت، ۱۳۷۷ق.
و در سیره و رجال و لغت فردی آگاه به شمار آورده است. [۱۹]
ذهبى، شمسالدین محمد، ذیول العبر، ج۴، ص۹۹، به کوشش محمد سعید بن بسیونى زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
ابن سیدالناس در شعر و ادب نیز از استعدادی وافر برخوردار بود، چنانکه صفدی اشعار وی را مورد ستایش قرار داده است . [۲۰]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
اشعار وی در مدح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع دیگر است. وی خود برخى از اشعارش را برای صفدی خوانده است. [۲۱]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۲-۳۰۵، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
صفدی ابیات بسیاری از او را در وافى [۲۲]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۳-۳۰۰، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
و اعیان [۲۳]
صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، ج۱، ص۶۶ -۹۲، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه.
آورده که به صورت مکاتبه بین آنان رد و بدل شده است. ابن شاکر در عیون [۲۴]
ابن شاکر کتبى، محمد، عیون التواریخ، ص۴۸۶- ۴۸۸، نسخه عکسى موجود در مرکز.
و فوات [۲۵]
ابن شاکر کتبى، محمد، فوات الوفیات، ج۳، ص۲۸۸-۲۹۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.
و سبکی [۲۶]
سبکى، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۹، ص۲۷۰-۲۷۲، به کوشش محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
و ابن حجر [۲۷]
ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الکامنة، ج ۵، ص۴۸۰-۴۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
و مقری [۲۸]
مقری تلمسانى، احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۵۹۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
نیز بسیاری از اشعار وی را نقل کردهاند. او در خط نیز استادی ماهر و زبردست [۲۹]
ذهبى، شمسالدین محمد، ذیول العبر، ج۴، ص۹، به کوشش محمد سعید بن بسیونى زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و در قرائت و کتابت بسیار سریع بود، چنانکه کلام الله مجید را در یک جمعه نوشت و کتاب سیره خود را در عرض ۲۰ روز به پایان برد. [۳۰]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۰-۲۹۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
۳ - فعالیتهای علمی و فرهنگیابنسیدالناس در کنار مطالعات علمى سمت استادی مدرسه ظاهریه و ابن حلیقه (در کنار برکة الفیل) و مسجد الرصد را نیز به عهده داشت و خطیب جامع الخندق نیز بود و از این راه حقوقى دریافت مىکرد. وی از شهر صفد و گویا از حلب نیز مستمری داشت [۳۱]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۱-۲۹۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
جمع بسیاری از شامیان و مصریان و غیر آنها از وی استماع حدیث کرده و در درس وی شرکت کردهاند [۳۲]
صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، ج ۱۱، ص۵۱، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه.
از مشاهیر شاگردان وی مىتوان شمسالدین ذهبی را نام برد که در تذکرة الحفاظ [۳۳]
ذهبى، شمسالدین محمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۳، بیروت، ۱۳۷۷ق.
ابنسیدالناس را در شمار شیوخ خود نام برده است. صفدی نیز کتابهای ابنسیدالناس را نزد وی قرائت و استماع کرده است. [۳۴]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
[۳۵]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
[۳۶]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۵-۳۱۰، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
امیر علمالدین دواداری او را نزد سلطان ملک منصور حسامالدین لاجین برد و سلطان هنگامى که خط زیبای وی را دید، به او پیشنهاد کرد که در دیوان انشا به خدمت مشغول شود و حقوقى نیز برای او تعیین کرد، اما او از خدمت در دیوان انشا عذر خواست، ولى مقرری را تا هنگام مرگ دریافت مىکرد. [۳۷]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۱-۲۹۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
۴ - وفاتابنسیدالناس به مرگ ناگهانى در قاهره درگذشت [۳۸]
ذهبى، شمسالدین محمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۳، بیروت، ۱۳۷۷ق.
جمع بسیاری از قضات، امرا، فقها و لشکریان و دیگر مردم در تشییع جنازه وی شرکت کردند و قاضىالقضات جلالالدین قزوینی بر وی نماز گزارد و او را در قرافه به خاک سپردند. [۳۹]
صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، ج ۱۱، ص۵۳، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه.
صفدی که آن هنگام در دمشق به سر مىبرد، چکامهای بلند و سوزناک در رثای وی سرود. [۴۰]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۰-۳۰۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
۵ - آثارابنسیدالناس دارای کتابخانهای مهم و غنى بوده است که غالب آنها به وسیله پدرش از تونس به مصر آورده شده بود. [۴۱]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
او از یادداشتهای پدربزرگ خویش مخصوصاً در تدوین کتاب معروف خود عیون الاثر استفاده کرده و به این مطلب در همین کتاب اشاره کرده است. [۴۲]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۳۰۲، بیروت، ۱۹۷۴م.
۵.۱ - چاپى۱. بشری اللبیب فى ذکری الحبیب، که قصایدی است در مدح پیامبر اسلام (ص) و قسمتى از آن به کوشش کوزگارتن در ۱۸۱۵م در اشترالزوند آلمان به چاپ رسیده است. ۲. عیونالاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، این کتاب، چنانکه از نامش پیداست، در سیره پیامبر اکرم است و بیشتر شهرت ابنسیدالناس مرهون همین کتاب است، مؤلف در مقدمه کتاب متذکر شده که در این مجموعه بهترین قسمتهای مندرج در سیرهها را برگزیده و آنها را به ترتیب تاریخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است. [۴۳]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۵ -۶، بیروت، ۱۹۷۴م.
او از آثار بسیاری در تدوین سیره خود استفاده کرده که صحاح سته، سیره ابن اسحاق، مغازی واقدی، طبقات ابن سعد و معجم الکبیر طبرانی از آن جملهاند. [۴۴]
ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۲، ص۳۴۲ -۳۴۷، بیروت، ۱۹۷۴م.
با مطالعه کتاب به خوبى روشن مىشود که ابنسیدالناس تا آنجا که امکان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعیف دوری گزیده و گاهى حوادث را تحلیل کرده است. وی بر صحت یک موضوع و یا رد آن استدلال نیز کرده و از این رو سیره وی نهتنها تاریخ نقلى، بلکه گه گاه اثری تحلیلى است. عیون الاثر در قاهره در ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م و در دمشق در ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م به چاپ رسیده است. بر این کتاب شروحى نوشته شده است که یکى از آنها از ابوعبدالله عزالدین محمد بن ابوبکر بن جماعة کنانى (د ۸۱۹ق/۱۴۱۶م) است و نسخهای خطى از آن در فلسطین به خط مؤلف موجود است. [۴۵]
منجد، صلاحالدین، المخطوطات العربیة فى فلسطین، ص ۴۴، بیروت، دارالکتب الجدید.
دیگری نورالنبراس از برهانالدین ابراهیم بن محمد بن خلیل طرابلسى معروف به سبط ابن العجمی است که نسخههایى از آن در کتابخانههای خدیویه [۴۶]
خدیویه، فهرست، ج۵، ص۱۷۲.
و ازهریه [۴۷]
ازهریه، فهرست، ج ۵، ص۵۹۷.
موجود است. چنانکه یکى از ناسخان کتاب در پایان جلد دوم یادآوری کرده، فتحالدین نابلسى نیز این کتاب را در ۳ جلد به نظم درآورده است.۳. المقامات العلیّة فى الکرامات الجلیّة، که به کوشش عفت وصال حمزه در ۱۹۸۶م در بیروت به چاپ رسیده است. ۵.۲ - خطى۱. اجوبة على اسئلة فى الحدیث و غیره، که احتمالاً همان الدرالنثیر على اجوبة الشیخ ابى الحسن الصغیر است که بغدادی [۴۸]
بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۴۵۳.
به آن اشاره مىکند. نسخهای از این کتاب در کتابخانه اسکوریال [۴۹]
لطفى، عبدالبدیع، فهرس المخطوطات المصورة (التاریخ)، ج ۲، ص۴، عراق، ۱۹۵۶م.
موجود است.۲. الادویة المفردة، که نسخهای از آن در دارالکتب الوطنیة تونس [۵۰]
محمد عزت عمر، فهرست المخطوطات المصورة، (ملحق)، ص۱۸، حلب، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۶م.
موجود است.۳. شرح جامع الترمذی، اثری ناتمام که گویا بعدها به وسیله زینالدین ابوالفضل عراقى تکمیل شده است. [۵۱]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۵۱۱، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق.
نسخهای از دیباچه آن در کتابخانه گوتا پرچ، موجود است. نیز احتمال دارد نسخه موجود در کتابخانه برلین «شم ۱۲۵۰»مربوط به همین کتاب باشد.۴. عدة المعاد فى عروض «بانَت سُعاد» کعب بن زهیر در مدح پیامبر (ص) که نسخهای از آن در دارالکتب قاهره موجود است. ۵. القصیدة العینیة و القصیدة اللامیه، با شرح آن که نسخهای از این دو در رامپور موجود است. ۶. قصایدی با عنوان مِنَحُ المِدَح که نسخهای از آن در کتابخانه شهید على، نسخهای دیگر در دانشگاه ییل نموی، نگهداری مىشود. همچنین قصیده یا قصایدی از وی در یک مجموعه شعری در موزه عراق یافت مىشود. [۵۲]
نقشبندی، اسامه ناصر، مخطوطات الادب فى المتحف العراقى، ص ۵۴۹، عراق، معهد المخطوطات العربیة.
۷. نورالعیون فى تلخیص سیرةالامین المأمون، که خلاصهای از کتاب عیون الاثر است و گاهى از آن به نام السیرة الصغری یاد مىشود، چنانکه از عیون الاثر با عنوان السیرة الکبری یاد کردهاند. نسخههایى از این کتاب در کتابخانههای خدیویة مصر، [۵۳]
خدیویه، فهرست، ج۵، ص۱۷۲.
ازهریه، [۵۴]
ازهریه، فهرست، ج ۵، ص۵۹۷.
توپکایى سرای و انستیتوی خاورشناسى شوروی (خالدوف)، موجود است. همچنین اجازهنامهای از ابنسیدالناس به صلاحالدین صفدی در کتابخانه برلین وجود دارد (آلوارت)، که احتمال دارد، همان اجازه مندرج در وافى [۵۵]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۳۰۵-۳۱۱، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
باشد. صفدی در وافی [۵۶]
صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، ج ۱، ص۲۹۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
به یک رشته مکاتبات ادبى به نظم و نثر بین خود و ابنسیدالناس نیز اشاره کرده است.۶ - فهرست منابع۱) ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. ۲) ابن سیدالناس، محمد، عیون الاثر فى فنون المغازی و الشمائل و السیر، بیروت، ۱۹۷۴م. ۳) ابن شاکر کتبى، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسى موجود در مرکز. ۴) ابن شاکر کتبى، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م. ۵) ابن قاضى شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۶) ابن کثیر، البدایة. ۷) ابن وردی، عمر، تتمة المختصر فى اخبار البشر، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م. ۸) ازهریه، فهرست. ۹) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق. ۱۰) بغدادی، ایضاح. ۱۱) خدیویه، فهرست. ۱۲) ذهبى، شمسالدین محمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، ۱۳۷۷ق. ۱۳) ذهبى، شمسالدین محمد، ذیول العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونى زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۱۴) سبکى، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. ۱۵) صفدی، خلیل، اعیان العصر (خطى)، شم ۱۲۱۷، احمد ثالث، ترکیه. ۱۶) صفدی، خلیل، الوافى بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م. ۱۷) لطفى، عبدالبدیع، فهرس المخطوطات المصورة (التاریخ)، عراق، ۱۹۵۶م. ۱۸) محمد عزت عمر، فهرست المخطوطات المصورة، (ملحق)، حلب، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۶م. ۱۹) مقری تلمسانى، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. ۲۰) منجد، صلاحالدین، المخطوطات العربیة فى فلسطین، بیروت، دارالکتب الجدید. ۲۱) نقشبندی، اسامه ناصر، مخطوطات الادب فى المتحف العراقى، عراق، معهد المخطوطات العربیة. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالفتح ابنسیدالناس»، ج۳، ص۱۳۵۳. ردههای این صفحه : تراجم | علمای اهل سنت | علمای قرن هشتم | علمای قرن هفتم | فقهای شافعی | محدثین | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی | مورخین
|